همیشه در فضای انتخاباتی بدلیل انبوه اخبار و اطلاعات ضد ونقیض توسط خبرگزاری ها، روزنامه ها وبقیه رسانه ها مخاطب از اصل انتخابات ویک تحلیل جامع از جریانات اصلی انتخابات باز می ماند، و ذهنش مدام درگیر اخبار سطحی رسانه ها می شود.
در بیشتر کشور های دنیا فضای سیاسی انتخابات را یک سری عوامل صحنه گردان اداره می کنند تا به مقصود خود برسند.
انتخابات ایران نیز از این امر مستثنا نیست، در این نوشتار قصد داریم تا با تحلیلی کلی، بدون موضع گیری و از زاویه دید عوامل صحنه گردان انتخابات دهم را تحلیل کنیم.
عوامل یا بهتر بگویم عامل صحنه گردان انتخابات ایران که وزنه سیاسی قوی در ایران دارد، سعی فراوانی دارد که اصلا اثری از خود بجای نگذارد تا به راحتی به مهره چینی بپردازد.
لازم به ذکر تمام موارد ذکر شده در این نوشتار بر پایه مستندات فراوانی است که شرح آن در این مختصر نمی گنجد، البته در صورت لزوم مستندات را منتشر خواهیم کرد.
در ابتدا برای تحلیل وضع کنونی باید یک نگاه کلی بر اتفاقات گذشته داشته باشیم، تا ببینیم که مهره چین انتخابات اکنون در کجای بازی قرار دارد.
1- نه احمدی نژاد؛ نه خاتمی
این اولین سناریو تعیین شده برای انتخابات بود، تا از میان احمدی نژاد وخاتمی یک گزینه معتدل را در قالب طرح وحدت ملی به صحنه بکشاند. با طرح این سناریو اجماع نارضایتی سیاسی از دولت نهم را پیگری می کرد، تا تمام احزاب اعم از اصولگرا واصلاح طلب را در یک صف در مقابل دولت نهم قرار بدهد.
نمود عینی آن را در همایش 30سال قانون گذاری دیدیم، آنجا که علی لاریجانی یعنی گزینه هدف، تمام افراد از پیشرو ترین اصولگراها تا غربی ترین اعضای نهضت آزادی را دور هم جمع کرد.
اما این طرح با مخالفت اصولگرایان و طیفی از اصلاح طلبان در نطفه خفه شد، تا عامل پشت پرده سناریو دوم را کلید بزند.
2-نه احمدی نژاد؛ بله خاتمی
سال گذشته و زمانیکه موضوع تردید خاتمی برای حضور در انتخابات پیش آمد وبا توجه به اصرار طیف تجدید نظر طلب(مشارکت، مجاهدین وقسمتی از مجمع روحانیون) و جریان قدرت طلب(حزب کارگزاران سازندگی، بقایای باند مهدی هاشمی)، عامل صحنه گردان به میدان آمد، و ناچارا پس از شکست طرح وحدت ملی بر گزینه خاتمی تاکید کرد، و علی رغم مخالفت شخصی خاتمی با حضور در صحنه انتخابات ایشان را به صحنه آورد.
اما حضور خاتمی به دلایل مختلف به نتیجه نمی رسید(که شرح دلایل آن در این مختصر نمی گنجد)، و خود خاتمی نیز برای حضور در صحنه شرایطی داشت وچون می دید که محقق نشده و نخواهد شد، در یک حرکت دیر اما صحیح از میدان انتخابات کنار کشید.
البته اعلام حضور و بعد از آن کناره گیری هزینه ی زیادی برای خاتمی داشت، و خاتمی به عنوان مظهر اصلاحات یک مهره نیمه سوخته برای اصلاح طلبان سوخته تلقی شد.
3-نه احمدی نژاد؛ بله میر حسین
قبل از شکست گزینه خاتمی، عامل پشت پرده که تنها به خاتمی دلخوش نکرده بود، بصورت گزینه در سایه روی موسوی کار می کرد، تا اینکه موسوی بیانیه خود را مبنی بر اعلام حضور در انتخابات را صادر کرد و شُک عجیبی به اصلاح طلبان وارد شد، که خاتمی برای ترمیم این فضا در پوشش کناره گیری اخلاقی در حرکتی کاملا سیاسی کنار کشید.
موسوی که به واسطه 20سال سکوتش مورد سوالات فراوانی است، با تشنج زیادی در اردوگاه اصلاح طلبان در نهایت و ناچارا مورد اجماع احزاب اصلاح طلب و مورد حمایت صحنه گردان انتخابات قرار گرفت، تا طیف اصلاح طلب بدون کاندیدا نباشد.
الیته عامل صحنه گردان چون می دانست که موسوی پایگاه مردمی مانند احمدی نژاد ندارد، به فکر دو سناریو دیگر افتاد، تا بتواند از آنها در جهت کاهش رای احمدی نژاد استفاده کند.
4-دولت ائتلافی
پس از شکست طرح وحدت ملی، همان طرح و به نام دولت ائتلافی مطرح شد، تا با ارائه این طرح قسمتی از رای اصولگرایی احمدی نژاد در سبد گزینه دولت ائتلافی ریخته شود.
محسن رضایی که پیاده نظام این سناریو از پیش تعیین شده بود، با مطرح کردن دولت ائتلافی وعدم استقبال اصولگرایان از آن خودش مجبور شد که عبای کاندیداتوری انتخابات را بر دوشش بیندازد.
البته صحنه گردان انتخابات که به این پروژه هم راضی نشد و از ترس اینکه احمدی نژاد در مرحله اول پیروز شود، سناریوی دیگری را تعریف کرد.
5- ایجاد ابهام در سلامت انتخابات
صحنه گردان سعی دارد، تا با پیاده سازی پروژه های قبلی وکشاندن انتخابات به دور دوم و در صورت شکست در انتخابات با ایجاد ابهام در سلامت انتخابات شکست ضعیفی را برای احمدی نژاد رقم بزند تا بتواند بعد از انتخابات استفاده سیاسی خود را بکند.
که در این مرحله به همراهی اپوزیسیون، سلطنت طلبان و نظام سلطه منجر شد، و آبی به آسیاب دشمن ریخته شد.
اما در این بین کروبی یک مانع برای پیشبرد اهداف صحنه گردان است، که باید به هر وسیله ای او را متقاعد یا مجبور به کناره گیری کند، تا بتواند طرح های خود را با خیال آسوده تر پیش ببرد.
عامل پشت پرده بعد از رایزنی های زیاد برای متقاعد کردن کروبی برای کناره گیری به نفع موسوی، با پاسخ منفی و قاطع کروبی مبنی بر اینکه تنها ازرائیل می تواند من را از صحنه انتخابات کنار بکشد مواجه شد.
آنچه که از شواهد بر می آید کروبی تا آخر انتخابات در صحنه خواهد ماند، که در اینجا عامل صحنه گردان افرادی را مامور ماموریتی جدید برای کروبی کرد.
حمایت های عجیب و بی سابقه کرباسچی، عبدی، کدیور، قوچانی، نجفی، مهاجرانی و... شواهدی است که بر این تحلیل صحه می گذارد. افرادی که تا چندی پیش اصلا شیخ کروبی را به حساب نمی آوردند، اکنون سینه چاکان او شده اند، این امری است سوال برانگیز!
موضع رسمی حزب کارگزاران بر حمایت از موسوی و در مقابل موضع رسمی کرباسچی دبیر کل کارگزاران مبنی بر حمایت از کروبی یک پارادوکس بوجود می آورد که با این ایده که این حمایت ها از کروبی سوری بوده، و فعلا سعی در نگه داشتن کروبی برای جمع آوری رای دارند، تا در دقیقه90 پشت جناب شیخ را خالی کرده و او را مجبور به کناره گیری کنند، معنا می یابد.
اینطور که مشخص است، کروبی به هیچ طریقی کنار نمی رود، اما با اجرای این سناریو رای کروبی افت شدیدی پیدا می کند و در نتیجه در سبد موسوی ریخته شده و قدمی در جهت خواسته عامل صحنه گردان برداشته می شود.
و در آخر تکلیف احمدی نژاد نیز روشن و واضح است، او که همیشه مواضع خود را صریح وبی پرده اعلام می کند ومرز خود را با اصولگرایان و اصلاح طلبان مشخص کرده و کسی است که در این بازی نه عامل کسی شده ونه توسط کسی بازی خورده است.
لازم به ذکر است موردی که در تمام این سناریوها و سخنان افراد مشترک است، سیاه نمایی، تخریب، ارائه آمار غلط، ماکیاولیسم خبری و دورغ پردازی بی سابقه علیه دولت نهم است تا بتوانند بر فضای فکری جامعه تاثیری داشته باشند.
اما تمام اینها جهت آگاه سازی افکار عمومی با فضای واقعی انتخابات است، و به اعتقاد نگارنده مردم آگاه ایران توجهی به دغل بازی احزاب ندارند، و رای خود را به دور از هیاهوهای انتخاباتی به افرادی صادق، ساده زیست، مردمی، استکبارستیز و تمام شاخصه هایی که مقام معظم رهبری برای یک رئیس جمهور تببین کرده اند، خواهند داد.
والعاقبه للمتقین